نگاهی به «ماهیها به دریا برمیگردند»؛ یک مانیفست اعتقادی
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: کتاب «ماهیها به دریا برمیگردند» نوشته مرضیه اعتمادی توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده زندگی شهید مدافع حرم نوید صفری است.
کتاب «ماهیها به دریا برمیگردند» یک اثر داستانی ولی مستند است که داستان زندگی و خاطرات خانوادهای فلسطینی را روایت میکند. این کتاب، حاصل ساعتها مصاحبه حضوری با این خانواده صبور و مجاهد است. مخاطب این اثر، در خلال داستانی جذاب و شیرین، با گوشهای از تاریخچه اشغال سرزمین فلسطین توسط اسرائیل، سبک زندگی مردم غزه، دلخوشیها و آداب و رسوم آنها و رنج و آزاری که از اشغالگران میبرند، آشنا میشود.
رقیه بابایی نویسنده و پژوهشگر یادداشتی بر این کتاب با عنوان «کتاب ماهیها به دریا برمیگردند؛ یک مانیفست اعتقادی است» به قلم مرضیه اعتمادی نوشته و آن را برای انتشار در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه می خوانید:
کتاب ماهیها به دریا برمیگردند به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی چاپ شده است. ناشری که سعی میکند سریعترین و بهموقعترین پاسخها را با چاپ کتاب و تولیدات فرهنگی نسبت به اتفاقات و مسائل اطرافش داشته باشد. موضوعاتی که جامعه درگیرش است و درباره آن صحبت میکند؛ یا مساله برایش روشن است و باید ثبت شود تا فراموش نشود یا شبهه دارد و نیاز است بیپرده و مستقیم از آن موضوع روایت شود. البته این کتاب پاسخی به هر دو نیاز است.
اکنون که ماههاست دنیا در حال تماشای نسلکشی و کشتار غزه است و جبهه مقاومت در حال ایستادگی و نبرد است، خانم مرضیه اعتمادی نویسنده این کتاب، در تهران سراغ یک خانواده اهل غزه رفته و صمیمانه با آنها گفتگو کرده است. روی جلد نوشته شده روایت همسایگی با یک خانواده فلسطینی. پس این توقع ایجاد میشود یک روایت از زندگی واقعی خانم نویسنده را بخوانیم. اما وقتی جلو میرویم متوجه میشویم با روایت داستانی طرف هستیم. طوبی یک شخصیت واقعی که در کنار عاطفه یک شخصیت خیالی قرار میگیرد تا بهانهای برای روایت کردن پیدا شود.
هر بخش از کتاب یک روزنوشت و ثبت خاطرات است. عاطفه و ریحان با همسرانشان در خوابگاه متاهلی دانشگاه زندگی میکنند هر دو باردار هستند و نزدیک ایام نوروز است. یکی از واحدها به مسافرت رفتهاند و خانهشان دچار آتشسوزی میشود. مردهای خوابگاه برای کمک به داخل خانه میروند. مادر ریحان نامش طوبی است. یک زن فلسطینی که مهمان دخترش است. او سعی میکند عاطفه را در نبود همسرش آرام کند و به او اطمینان دهد هیچ اتفاقی برای آنها نمیافتد. عاطفه مادرش را در زلزله بم از دست داده و حالا در آن لحظه مهر مادری را از طوبی میگیرد و تا انتهای کتاب سعی دارد به طوبی نزدیکتر شود و از او بیشتر بشنود.
با مهمانی دادن و رفتن سهیل همسر عاطفه به یک مسافرت تحصیلی به آمریکا، طوبی بیشتر به خانه آنها سر میزند و از زندگیاش در غزه میگوید. از کودکی پدر و مادرش. از سرزمین آباء و اجدادادش. از چگونگی ورود یهودیها به سرزمینش. از رسم و رسومات جامعهاش. از انواع غذاها و فرهنگش. از مراسم خواستگاری و بعد ازدواجش. از فعالیتهای همسرش ابوحامد در مقابل رژیم اشغالگر. از تولد بچههایش و صبوریاش. از اتفاقهایی که باعث میشود آنها در نهایت مهاجرت کنند و از غزه خارج شوند.
کتاب در بخش روایتش از فلسطین موفق است. تصویر واقعی و روشنی از یک خانواده اهل غزه به مخاطب میدهد. حس همراهی و همدلی با اهالی فلسطین را زنده میکند و از نیمه کتاب روایتها قویتر و جاندارتر هم میشود. پاسخی به سوالهایی درباره این روزهای به وجود آمده برای غزه میدهد و اطلاعاتی را بیواسطه و بیجهتگیری به مخاطب میدهد. اما در بخش داستانی دچار ضعفهایی است که بر کل کتاب سایه میاندازد و اجازه نمیدهد در بُعد داستانپردازی هم موفق عمل کند.
پیرنگ و اسکلت داستان آنقدر شاکله محکمی ندارد که مخاطب را به دنبال خود بکشاند و مثل یک دومینو پیش ببرد؛ مساله مهمی که مخاطب بعد از درگیری با آن کشفش کند و لذت خوانش یک کتاب به جانش بنشیند. درست است عاطفه اهل کرمان است و معنای خانه و عزیز از دست دادن را درک کرده و پل ارتباطی خوبی برای درک شرایط طوبی است. اما این نزدیک شدن و گرفتن حس مادری از او مخاطب را اقناع نمیکند. حتی ممکن است بپرسد دانستن و ندانستن از ماجرای فلسطین کدام گره عاطفه را حل کرد. به همین دلیل در کتاب صدای خود نویسنده و تحقیقاتش از غصب این سرزمین را میشنویم. نه صدای عاطفهای که شخصیت اول ماست.
چند شخصیت فرعی در ماجرا حضور دارند که با حذف کردنشان در روند قصه خللی ایجاد نمیشود. مثلا اگر ستاره خواهر سهیل و امیرعلی و ماجرای عشقی که بین این دو است نباشد اتفاق خاصی نمیافتد. یا وقتی عاطفه دکتر میرود و ماجرای سندروم دون احتمالی فرزندنش را میفهمد در اتسمفر کتاب جایی ندارد. فهمیدن این مساله ماجرایی را در کتاب پیش نمیبرد. مخصوصا هم که در نهایت مشخص نمیشود حرف دکتر درست بود یا نه و مخاطب بلاتکلیف میماند. اما مساله سهیل که بخاطر داشتن فایلی درباره فلسطین اجازه ورود به کشور آمریکا به او داده نمیشود و بعد دیگری از مهد آزادی را تصویر میکند در جهت درونمایه است. البته درباره سهیل و لهجه شیرازیاش این سوال مطرح میشود که چرا فقط او لهجه غلیظ دارد. خواهرش یا خانواده عاطفه و خود عاطفه که اهل کرمان هستند چرا بدون لهجهاند یا کمتر است. جزییاتی که نویسنده لازم است به آنها توجه کند و به مخاطب برای باورپذیری داستان کمک کند.
در پایان لازم است به این نکته مهم اشاره شود که همت نویسنده و ورودش به این مساله مهم قابل تحسین است و جای خالی چنین کتابهایی در فضای نشر احساس میشود. ماهیها به دریا برمیگردند فقط عنوان زیبای این کتاب نیست. یک اعتقاد و مانیفست است که باید با صدای بلند گفته و دیده شود. طراحی حرفهای و فلسطینی جلد به کتاب وزن داده و آن را در هر کتابخانهای حتما ماندگار میکند.