فرهنگی و هنری > ادبیات و کتاب

روایتی از «کتابشویی»



افق فرهنگی: این کتاب در ۲۰۲ صفحه با شمارگان ۳۳۰ نسخه و قیمت ۲۴۰ هزار تومان در انتشارات مروارید راهی بازار کتاب شده است.

در بخشی از مقدمه درباره این کتاب می‌خوانیم: این مجموعه در پانزده جستار تقدیم خوانندگان گرامی می‌شود. در جُستار نخست با عنوان «تصوف چیست؟ صوفی کیست؟» درباره تعریف تصوف و وجه تسمیه صوفی و ایضاً دوره‌های مختلف صوفی‌گری سخن گفته می‌شود. در جستارهای دوم و سوم با عناوین «کتابشویی صوفیان» و «زینهاری به کتاب شیفتگان»، ضمن مقایسه میان کتابشویی صوفیان و غیرصوفیان، از شیوه‌های مختلف کتابشویی، و افسوس و دریغ صوفیان از نوشتن سخن به میان می‌آید.

جستارهای چهارم و پنجم با عناوین «چرا کتابشویی؟!»، و «علم ظاهر به مثابه سنگ استنجاء!» در پی آن است که دلیل یا دلایل صوفیان را در اقدام به کتابشویی و نیز بی‌ارزش بودن علم ظاهر را با تمامی انواع و اقسام آن مورد بحث و بررسی قرار دهد.

«بیچاره مرده‌دلان!» عنوان جستار ششم را به خود اختصاص می‌دهد. این عنوان در زبان بایزید بسطامی کنایه از کسانی است که علم خود را از مردگان فرا گرفته‌اند. در این جستار خوانده می‌شود: صوفیان حدیث‌گرایی و حدیث‌شناسی و حدیث‌گویی و حدیث‌نویسی را تماماً علم ظاهر و زبان قال و موجب کدورت باطن می‌خواندند. برخوردی که غالباً بر فقها و اهل شرع ناهموار و گران می‌آمد و لاجرم بر جماعت‌شان می‌شوریدند.

در جستار هفتم با عنوان «شمس که نمی‌نوشت» بر این امر تصریح دارد که شمس‌الدین تبریزی در مقام یک صوفی و عارف بزرگ، همچون سقراط، فیلسوف گفت‌وگو هرگز عادت به نوشتن نداشت. اساساً وقعی برای نوشتن قائل نمی‌شد. گفتار شفاهی را طریق خود برگزیده بود. نوعی سرخوردگی از فرهنگ چاپی.

در جستار هشتم با عنوان «تو را با این چه کار؟!» اشاراتی است به گفتار و نظرات تعدادی از مشایخ صوفیه که صوفی را با کتاب و قلم کاری نیست؛ درخور در آب افکندن است. شرط تصوف جدایی از کتاب و دل کندن از مطالعه است.

«دوات به مثابه عورت!» عنوان جستار نهم از مجموعه حاضر را تشکیل می‌دهد. این جستار اشاره‌ای است به تعابیر و تشبیهات زشت صوفیان درباره کتاب و آنچه که با آن می‌نویسند. تعابیری منتقدانه که آشکارا نگرش‌های تند برخی صوفیانه را نسبت به کتاب نشان می‌دهد. نشان از بدبینی مفرط که ریشه در تاریخ تصوف دارد.

سه جستار دهم تا دوازدهم با عناوینی چون: «بر بال حکایات»، «حکایتی خواندنی از یک کتابشویی» و «آن کتابشویان دیگر» حکایت‌هایی را درباره کتابشویی صوفیان از نظر می‌گذراند که از جمله مهم‌ترین آنها عبارتند از: ماجرای کتابشویی ابوسعید ابوالخیر، ابوحیان توحیدی، ابوبکر شبلی، بشر حافی و احمد بن ابی‌الحواری.

جستار سیزدهم با عنوان: «تأملی در عبارت نعم الدلیل انت و…» نگاهی است انتقادی به یک عبارت معروف که در مراسم کتابشویی خطاب به کتاب‌های محکوم به شستن بر زبان یا بر دل صوفی جاری می‌شود. در این جستار پرسیده می‌شود؛ چگونه است این کتاب‌ها در آغاز راه صوفی «نیکو دلیل و راهبر» می‌آید اما برای مریدانی که در آغاز راه به سر می‌برند و هنوز به مقصود راه نائل نیامده‌اند «نیکو دلیل و راهبر» نیست؟

چهاردهمین جستار به «صوفیانی که می‌نوشتند»، اختصاص دارد. اشاره به این مطلب است که شمار قابل توجهی از مشایخ صوفیه، خود اهل علم و تصنیف بودند. آنان برخلاف صوفیان کتابشوی، مروج نوشتن و خواندن هم بودند. کتاب و علم ظاهر را در مواردی حجاب و مانع از وصول به حقیقت نمی‌دانستند که هیچ، سرمایه ایمان و یقین نیز قلمداد می‌کردند. به مقامات عرفانی هم که نائل می‌آمدند کتاب‌ها نمی‌شستند. خواندن و نوشتن، پیش از وصول و پس از وصول برای ایشان یکسان بود.

در پانزدهمین و آخرین جستار از این مجموعه تحت عنوان «کتابشویی؛ دکان مبارزه با علم و فلسفه» چنین می‌خوانیم: بدگمانی نسبت به کتاب و دوات و هر چه نوشتنی است اگرچه در آغاز، برخی صوفیان را اساساً امری شخصی می‌آمد اما بعدها جنبه عمومی پیدا کرد و در دامنه‌ای وسیع تبدیل به دکان مبارزه با علم و فلسفه شد. در نهایت خیلی زود جریانی از ضدیت با فلسفه و فلاسفه شکل گرفت که کسی توان ایستادگی در برابر آن را نداشت.

در نوشته پشت جلد کتاب می‌خوانیم: سنت کتابشویی، هرچند نه به صورت گسترده، دست‌کم در میان شماری از اهل تصوف در ایران کهن رواج داشته است. البته، صوفیان به وقت کتابشویی احساسی یکسان نداشته‌اند. برخی اگر چه این عادت مألوف خود را به قربانگاه می‌برند و رسماً از آن دست می‌شویند، گویی هنوز خود را دلبسته و وابسته به آن نشان می‌دهند و دل کندن از این عادت برایشان سخت است، اما چه کنند که باید فرمان را اجرا کنند و این سنت قربانی را به جا آورند. حتی برخی پس از مراسم کتابشویی، وسوسه می‌شوند، دوباره سراغی از کتاب بگیرند تا مثل گذشته باز هم پای خواندن بنشینند. با این همه، هستند کتابشویانی که به راحتی تن به این سنت می‌دهند و مصمم به اجرای آن می‌شوند، بدون اینکه دوباره وسوسه خواندن در جان‌شان بیفتد و هوس خواندن کنند. کتاب حاضر در پانزده فصل، روایتی بسیار خواندنی از این کتابشویی‌ها به قلم احمد راسخی لنگرودی (متولد ۱۳۳۷) نویسنده شناخته‌شده حوزه فرهنگ، بر اساس منابع معتبر است.

انتهای پیام 



منبع:ایسنا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا