تولد ستارهای رخشنده، روزی که «پروین» متولد شد
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: «پروین شخصیتی آرام و باوقار داشت و هیچ زمانی او را بی حوصله ندیدم، پروین اهل خودستایی نبود.» این سخن سعید نفیسی است درباره پروین اعتصامی که امروز تولد اوست.
رخشنده اعتصامی _که ما به نام پروین اعتصامی میشناسیم_ یکی از برجستهترین شاعران زن ایران است. او در ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد.
اعتصامی از کودکی تحت تأثیر پدرش، یوسف اعتصامی (ادیب و مترجم و نماینده و رئیس کتابخانه مجلس شورای ملی)، با ادبیات فارسی و عربی آشنا شد. او که چهارمین و آخرین فرزند خانواده بود، سه برادر بزرگتر از خود به نامهای ابوالحسن، ابوالفتح و ابوالنصر داشت. پروین تحصیلات رسمی خود را در مدرسه آمریکایی دختران تهران به پایان رساند و در سال ۱۳۰۳ فارغالتحصیل شد. سخنرانی او درباره تاریخ ظلم و نابرابری مردان نسبت به زنان از آغاز تمدنها بود و به اصلاح این وضعیت در اروپا و مقایسه آن با بیسوادی و ناآگاهی زنان ایران پرداخت. در بخشهایی از سخنان خود که به عنوان «اعلامیه زن و تاریخ» شناخته میشود، گفت: «داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید.
ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمه آن زینتافزای تاریخ جهان است، ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت و مدیون نعمت خویش دارد، ایران با عظمت و قوتی که قرنها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده، اکنون دنبال گمگشتۀ خود میدود و به دیدار شاهد نیکبختی میشتابد. پیداست برای مرمت خرابیهای زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه، چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاهها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمۀ اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشتۀ اقبال در فضای مملکت سیروس (کورش) و داریوش بالگشایی خواهد کرد…» این لحن و متن پروین ۱۸ ساله در روز فارغ التحصیلی نشان میدهد که او زنی پیشرو و تأثیرگذار خواهد بود.

پروین در سال ۱۳۱۳ و در ۲۸ سالگی با فضلالله اعتصامی _از بستگان پدرش_ ازدواج کرد، اما این ازدواج به دلیل تفاوتهای فکری تنها چند هفته دوام آورد و او به تهران بازگشت. پس از جدایی، مدتی به عنوان کتابدار در کتابخانه دانشسرای عالی تهران (دانشگاه خوارزمی امروز) فعالیت میکرد.
زمانی که پروین اعتصامی تخلص پروین را برای خود انتخاب کرد، نام شناسنامهای خود را نیز به پروین تغییر داد. پیش از آنکه این تخلص را برگزیند، نام پروین در میان اسامی دخترانه ایرانی رایج نبود. از همین رو، ملکالشعرای بهار او را شاعری نوگرا و سنتشکن میداند:
از غبار فکر باطل، پاک باید داشت دل
تا بداند دیو، کاین آئینه جای گرد نیست
مرد پندارند پروین را، چه برخی ز اهل فضل
این معما گفته نیکوتر، که پروین مرد نیست
نخستین دیوان اشعار او در سال ۱۳۱۴ منتشر شد که شامل ۱۵۶ قطعه شعر بود. این دیوان نشاندهنده تسلط او بر قالبهای کلاسیک فارسی مانند قصیده، مثنوی، و مناظره است. اشعار پروین اغلب به موضوعات اخلاقی، اجتماعی، عدالتخواهی، آموزش زنان، و مبارزه با ظلم میپردازند. او از شخصیتها و عناصر نمادین مانند حیوانات، گیاهان، و مفاهیم انتزاعی برای بیان پیامهای خود استفاده میکرد. سبک مناظره یکی از ویژگیهای برجسته آثار اوست. وی حدود ۶۵ شعر مناظرهای سروده که در آنها مفاهیمی چون زندگی و مرگ، عدالت اجتماعی، و اهمیت دانش مطرح شدهاند.
پروین با ایجاز و سادگی، فضایی را خلق میکرد که مخاطب را به درون داستان میبرد. استفاده به جای او از ایجاز در فضاسازی به سرعت انتقال معنا کمک میکند. او در توصیفات خود سادگی و موجز بودن را رعایت میکند، صرفاً به اصل داستان میپردازد و از توصیفات طولانی پرهیز میکند. این شیوه باعث میشود که مخاطب به سرعت وارد داستان شود و با شخصیتها همدردی کند پروین اعتصامی به دلیل تواناییاش در ترکیب موسیقی معنوی با سادگی زبان شعر شناخته میشود. او نه تنها یکی از مهمترین شاعران زن ایران است، بلکه تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی داشته است. اشعار او همچنان الهامبخش نسلهای مختلف است. پروین در زمانه خود هم پیشتاز و پیشگام است و هم عمیقاً به ارزشهای معنوی و سنتهای ایرانی ایمان دارد.
تأثیر پدر پروین در زندگی او غیرقابلانکار است، اما ارتباط او با بزرگان عصر خویش نیز در شکلگیری سبک ادبیاش نقش بسزایی داشت. واقعیت آن است که پروین تحت تأثیر شرایط زمانه و تحولات سیاسی دوره خود قرار گرفت، و این رخدادهای اجتماعی قالب شعری او را شکل دادند و توانستند خط فکری منحصربهفردی برای وی رقم بزنند. پروین اعتصامی در دورهای زیست که فرمان مشروطه به امضا رسید. برای مردمانی که جز ستم شاهان و ظلم اربابان، شیوه دیگری از حکومت را تجربه نکرده بودند، این رویداد بسیار مهم تلقی میشد و بازتابهای آن در اشعار پروین بهوضوح دیده میشود.
افزون بر وقایع داخلی، جنگ جهانی دوم نیز در خارج از مرزها در جریان بود و شرایط زندگی را دشوارتر کرده بود. به قدرت رسیدن رضاخان هم بر دیدگاههای اجتماعی و سیاسی پروین تأثیر گذاشت، بهگونهای که با بهرهگیری از ادبیات خود به مقابله با فقر، بیعدالتی اجتماعی و دیگر مشکلات جامعه پرداخت. محور اصلی اشعار پروین ظلمستیزی است و توجه او به مسائل اجتماعی تا حدی پررنگ است که عناصر دیگر کمتر در آثارش نمود پیدا کردهاند. در عین حال لطافت و ریزبینی و نکته سنجی زنانه او در همه اشعارش به چشم میخورد.
پروین و شعرش
در ادبیات فارسی، برجستهترین نمونههای حکایتپردازی و داستانسرایی غالباً به صورت منظوم ارائه شدهاند که بیشتر آنها در قالب مثنوی نگاشته شدهاند. از آنجا که قالب مثنوی امکان بیان موضوعات بلند و گسترده را فراهم میآورد، داستانهای طولانی با بخشهای مختلف اما در چارچوبی یکپارچه، مانند شاهنامه و آثار نظامی و پیروان او، به وجود آمدهاند. برخی از این آثار نیز، نظیر کلیله و دمنه یا مثنوی مولوی، به سبک داستان در داستان تنظیم شدهاند. در این شیوه، شاعر با توجه به انگیزهی سرودن اثر، در هر بخش متناسب با داستان بیانشده نتیجهگیری کرده و اغلب نتیجه را به شکلی مستقیم مطرح نموده است.
پروین اعتصامی در عمر کوتاه خود تقریباً در تمامی قالبهای شعری مانند قطعه، قصیده، مثنوی، غزل و مسمط سروده است، اما بیشترین شهرت و تسلط او در سرودن قطعه نمایان است، بهگونهای که حدود یکسوم دیوان وی را قطعات تشکیل میدهند. مهارت پروین در سرودن این قالب شعری به حدی است که نام او در کنار بزرگترین قطعهسرایان شعر فارسی همچون انوری و ابن یمین به چشم میخورد. پس از قطعات، مثنوی و قصیده بیشترین حجم دیوان پروین را به خود اختصاص دادهاند. با این حال، مثنوی جایگاه ویژهای در آثار پروین دارد. مثنویهای پروین حدود یکچهارم کل اشعار او را تشکیل میدهند. موضوع بیشتر حکایتهای موجود در قالب مثنوی در دیوان وی اخلاقی است. مضامین این حکایتها گاه زاده ذهن خلاق خود او هستند و گاه برگرفته از شاعران گذشته، که پروین با قلم توانا و اندیشه نو لباسی تازه بر آنها پوشانده است. نمونهای از این امر را در حکایت جامه عرفان میخوانیم؛
به درویشی، بزرگی جامهای داد
که این خلقان بنه، کز دوشت افتاد
چرا بر خویش پیچی ژنده و دلق
چو میبخشند کفش و جامهات خلق
چو خود عوری، چرا بخشی قبا را
چو رنجوری، چرا ریزی دوا را
کسی را قدرت بذل و کرم بود
که دیناریش در جای درم بود
بگفت ای دوست، از صاحبدلان باش
به جان پرداز و با تن سرگران باش
تن خاکی به پیراهن نیرزد
وگر ارزد، به چشم من نیرزد
ره تن را بزن، تا جان بماند
ببند این دیو، تا ایمان بماند
قبائی را که سر مغرور دارد
تن آن بهتر که از خود دور دارد
از آن فارغ ز رنج انقیادیم
که ما را هر چه بود، از دست دادیم
از آن معنی نشستم بر سر راه
که تا از ره شناسان باشم آگاه
مرا اخلاص اهل راز دادند
چو جانم جامهٔ ممتاز دادند…
که مضمون آن شباهت زیادی به حکایتی از بوستان سعدی دارد با این مطلع: فقیهی کهن جامهای تنگدست.
قصه گویی پروین
پروین در اشعار خود از شیوههای قصهگویی منحصر به فردی استفاده کرده است که به ایجاد یک تجربه روایی و نمایشی برای مخاطب کمک میکند. او با ترکیب عناصر نمادین و روایت گفتگوهای مستقیم، اشعارش را از حالت توصیفی خارج و به یک نمایش زنده تبدیل میکند.
او با استفاده از گفتگوهای مستقیم چند اثر ایجاد میکند، از جمله نمایشی ساختن داستان. گفتگوهای مستقیم بین شخصیتها، داستان را به یک نمایش تبدیل میکند. این شیوه باعث میشود مخاطب خود را در جمع مناظرهگران احساس کند و با آنها همدردی کند. اثر دیگر گفتگوی مستقیم تأثیرگذاری بر مخاطب است. این روش روایی، مخاطب را به قضاوت در مورد گفتگوها و استنباط پیامهای شاعر تشویق میکند.
در عین حال پروین با استفاده از عناصر نمادین، لایههای شعرش را رنگ و معنا می بخشد. نمادگرایی و استفاده پروین از عناصر مختلف طبیعت و موجودات برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به گونهای است که این عناصر نمادین به عنوان نمایندههای فکری خاصی عمل میکنند و هر یک در اثبات حقانیت خود سخن میگویند. چند صدایی و شخصیت پردازی در این روایت منظوم بسیار مؤثر است. او در توصیفات خود به سادگی و موجز بودن توجه دارد و صرفاً به اصل داستان میپردازد، بدون اینکه با توصیفات طولانی مخاطب را از موضوع اصلی دور کند.
شیوه حکایتپردازی پروین هم خاص است. او در حکایتهای خود از روش حکایتپردازی بزرگان شعر کلاسیک فارسی استفاده میکند، اما با تاکید بر مفاهیم اجتماعی و اخلاقی زمانه خود. مضامین نو را در قالب کهن و آشنا میریزد و به روانی بیان میکند. در عین حال به سبک قصه گویان قدیم در حکایتهای او، شاعر به عنوان راوی دانای کل ظاهر میشود و داستان را از زبان قهرمانان نقل میکند، اما نتیجه را خود بیان میکند.
توجه پروین به تأثیر بر مخاطبانش را میتوان در وجه تعلیمی اشعارش دید. اشعار پروین به ویژه برای کودکان و نوجوانان بازنویسی شدهاند تا مفاهیم اخلاقی و انسانی و البته سنتها و مضامین بلند فرهنگ و دین و اخلاق را به زبان سادهتر منتقل کنند. همچنین قصههای او به دلیل ساختار نمایشی و نمادین، مخاطبان را به تفکر و قضاوت در مورد پیامهای اخلاقی تشویق میکند و بر نسلهای بعد تأثیر میگذارد.
شیوه روایت پروین
شیوه روایت پروین اعتصامی در مقایسه با سایر شاعران کلاسیک فارسی از چندین جنبه قابل توجه است. او با ترکیب عناصر کلاسیک و مدرن، روایتگری را به شکل منحصر به فردی در اشعار خود به کار گرفت.
او از عناصر کلاسیک و سنتی شعر فارسی بهره میگیرد ولی با رویکرد مدرن و نوگرایانه. پروین اعتصامی از باستان گرایی واژگانی و نحوی برای ایجاد فخامت و شیوایی زبان استفاده میکند، اما با رویکردی مدرن و اجتماعی. همچنین او مناظره و حکایت را به عنوان ابزارهای روایی به کار میگیرد، اما با تاکید بر مفاهیم اخلاقی و اجتماعی که در زمانه خود میخواست بیان کند.
روایتگری نمایشی هم وجهی از زنانگی او در شعر است، پروین از گفتگوهای مستقیم بین شخصیتها استفاده میکند تا اشعارش را به یک نمایش زنده تبدیل کند. این شیوه مخاطب را به قضاوت و همدردی با شخصیتها تشویق مینماید. در عین حال او از حیوانات، اشیا، و طبقات اجتماعی به عنوان شخصیتهای روایت استفاده میکند تا مفاهیم اخلاقی و اجتماعی به مخاطب منتقل شود. گفتگوی سیر و پیاز، سوزن و نخ، نخود و لوبیا، موی سپید و موی سیاه، نهال و درخت خشک و… نمونههای شگفت انگیزی است از خیال انگیزی و شخصیت پردازی با اشیایی که هر روز میتوان دید اما کمتر کسی چنین مضامین بلندی را از زبان آنها و گفتگوی آنها بیرون میکشد:
سیر یک روز طعنه زد به پیاز
که تو مسکین چقدر بدبویی
گفت از عیب خویش بیخبری
زان ره از خلق، عیب میجویی
گفتن از زشترویی دگران
نشود باعث نکورویی
تو گمان میکنی که شاخ گلی؟
به صف سرو و لاله میرویی؟
یا که همبوی مشک تاتاری؟
یا ز ازهار باغ مینویی؟
خویشتن بیسبب بزرگ مکن
تو هم از ساکنان این کویی
ره ما گر کج است و ناهموار
تو خود این ره چگونه میپویی؟
در خود آن به که نیکتر نگری
اول آن به که عیب خود گویی
ما زبونیم و شوخجامه و پست
تو چرا شوخ تن نمیشویی؟
تا گفتگوی درونی مادر موسی وقتی فرزندش را به نیل میسپارد، و وحی خداوند بر قلب او و داستان نمرود را گفتن:
مادر موسی، چو موسی را به نیل
در فکند، از گفتهٔ رب جلیل
خود ز ساحل کرد با حسرت نگاه
گفت کای فرزند خرد بیگناه
گر فراموشت کند لطف خدای
چون رهی زین کشتی بی ناخدای
گر نیارد ایزد پاکت به یاد
آب خاکت را دهد ناگه به باد
وحی آمد کاین چه فکر باطل است
رهرو ما اینک اندر منزل است
پردهٔ شک را برانداز از میان
تا ببینی سود کردی یا زیان
ما گرفتیم آنچه را انداختی
دست حق را دیدی و نشناختی؟
در تو، تنها عشق و مهر مادری است
شیوهٔ ما، عدل و بنده پروری است
نیست بازی کار حق، خود را مباز
آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است
دایهاش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان میکنند
آنچه میگوئیم ما، آن میکنند
ما، به دریا حکم طوفان میدهیم
ما به سیل و موج فرمان میدهیم
نسبت نسیان بذات حق مده
بار کفر است این، بدوش خود منه
به که برگردی، بما بسپاریش
کی تو از ما دوستتر میداریٖش…
پروین تفاوت زیادی با شاعران کلاسیک دارد. در حالی که شاعران کلاسیک مانند فردوسی و سعدی بیشتر بر موضوعات حماسی، عرفانی، یا مدح متمرکز بودند، پروین بر مفاهیم اجتماعی و اخلاقی تاکید داشت. همچنین اشعار پروین به سادگی و موجز بودن معروف است، در حالی که شاعران کلاسیک اغلب به توصیفات طولانیتر و پیچیدهتر گرایش داشتند.

پروین اعتصامی در روایتهای خود از فضاسازی به شیوهای استفاده میکرد که مخاطب را به صحنه داستان میکشاند. او با ایجاز و سادگی، فضایی را خلق میکرد که مخاطب را به درون داستان میبرد. استفاده پروین از ایجاز در فضاسازی به سرعت انتقال معنا کمک میکند. او در توصیفات خود سادگی و موجز بودن را رعایت میکند، صرفاً به اصل داستان میپردازد و از توصیفات طولانی پرهیز میکند. این شیوه باعث میشد که مخاطب به سرعت وارد داستان شود و با شخصیتها همدردی کند. در شعر «اشک یتیم»، او با یک بیت، فضا را ترسیم میکند:
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست…
در همین یک بیت مخاطب را به صحنه حادثه میبرد.
ایجاد فضاهای عاطفی و پایان بندی هم در شعر پروین جالب توجه است. پروین با ایجاد فضاهای عاطفی، کاری میکند تا مخاطب با شخصیتهای داستان همذاتپنداری کند. مانند این شعر:
دختری خرد، شکایت سر کرد
که مرا حادثه بی مادر کرد
دیگری آمد و در خانه نشست
صحبت از رسم و ره دیگر کرد
موزهٔ سرخ مرا دور فکند
جامهٔ مادر من در بر کرد
یاره و طوق زر من بفروخت
خود گلوبند ز سیم و زر کرد
سوخت انگشت من از آتش و آب
او به انگشت خود انگشتر کرد
دختر خویش به مکتب بسپرد
نام من، کودن و بی مشعر کرد
اشک خونین مرا دید و همی
خندهها با پسر و دختر کرد
هر دو را دوش به مهمانی برد
هر دو را غرق زر و زیور کرد
نزد من دختر خود را بوسید
بوسهاش کار دو صد خنجر کرد
عیب من گفت همی نزد پدر
عیب جوئیش مرا مضطر کرد…
پروین بعضی داستانهای خود را با پایان باز میگذارد، تا مخاطب به تفکر در مورد سرنوشت شخصیتها ادامه دهد.
تفاوت فضاسازی در شعر پروین با شاعران کلاسیک از ویژگیهای مدرن شعر اوست. در ادبیات کلاسیک فارسی، شاعران اغلب به توصیفات طولانیتر و استعارهها و تشبیهات پیچیدهتر برای فضاسازی میپرداختند. در مقابل، پروین با استفاده از ایجاز و نمادگرایی، فضای شعرش تصویری تر و واضحتر و تجربه خواندن شعر را به یک تجربه نمایشی تبدیل میکند.
تأثیرگذاری بر شاعران معاصر هم از ویژگیهای پروین اعتصامی است. او به عنوان یکی از پیشگامان شعر نو در ایران شناخته میشود و بسیاری از شاعران معاصر از او الهام گرفتهاند.
خاموشی پروین
سرانجام پروین اعتصامی _اختر چرخ ادب ایران_ در فروردین ۱۳۲۰ به دلیل ابتلاء به حصبه در تهران درگذشت و در قم در حرم حضرت معصومه (س) در کنار مزار پدرش به خاک سپرده شد. قطعه معروف او برای سنگ گورش نیز از اشعار خواندی اوست.
