انقلاب «پایتخت» در تلویزیون/ صداوسیما آدم جذاب میخواهد
محمدتقی فهیم در گفتوگویی با ایسنا درباره برنامههای نوروزی تلویزیون معتقد است: تلویزیون امسال با دو رویداد ـ رمضان و نوروز ـ مواجه بود؛ دو مناسبتی که مردم انتظار دارند تلویزیون در کنارشان باشد اما همزمانی آنها در کنار هم کار تلویزیون را سنگینتر هم کرد. به عبارتی علیرغم وعدههایی که داده شد و پیشبینیهایی که صورت گرفته بود، تلویزیون در حد انتظارها برای هر دو طیف مخاطبان ظاهر نشد و نتوانست به آنها پاسخ کافی بدهد.
این منتقد مساله اصلی را رقابت رسانهها عنوان کرد و گفت: امروز بحث رقابت رسانه مطرح است؛ اینکه تلویزیون در این شرایط گلیم خود را از آب بیرون بکشد و این گلیم هم گلیمی است که مخاطبان بر روی آن زندگی میکنند و از جعبه جادویی انتظار دارند که بتواند به انتظارات پاسخ دهد. یعنی هم سرگرمشان کند، هم به عبارتی چیزهایی را به آنها بدهد که قابل اعتماد باشد، به آنها متکی باشند و در زیست روزانه به دردشان بخورد.

سرگرمی آدمِ اینکاره میخواهد
فهیم در ادامه با تاکید بر اهمیت کارکرد تلویزیون در وجه سرگرمی، گفت: سرگرمی مساله اصلی است؛ یعنی همه برنامهها اعم از مذهبی، غیرمذهبی، اجتماعی یا دیگری در درجه اول باید بتوانند از مولفههای نگه داشتن مخاطب پای تلویزیون برخوردار باشند؛ به عبارتی بحث فرم و محتوا مطرح است. هر چقدر محتوا خوب باشد، اگر تلویزیون در «چگونه گفتن» موفق نباشد، عملاً آن محتوای خوب را هم از دست میدهد و نمیتواند آن را کاربردی کند و وظیفه فرهنگسازی را درست انجام دهد. این مشکل فعلی تلویزیون است و از آنجا ناشی میشود که سرگرمیسازی آدمهای خودش را میخواهد. به زور نمیشود برنامهساز تراشید، به زور نمیشود به کسی گفت که تو مثلاً سرگرمی خلق کن. سرگرمی قطعا هنرمند میخواهد. از قدیم گفتهاند که آدمهای اینکاره میخواهد. تلویزیون فعلا نتوانسته محیط را گرم کند و نهایتاً اگر توفیقی امسال کسب کرد به دلیل چند کاری است که مخاطبان از قبل از آنها خاطره دارند و مهمترین آن «پایتخت» بود.
تلویزیون با «پایتخت» از این رو به آن رو شد
به باور این منتقد، تلویزیون با پخش «پایتخت» دیده شد. او توضیح داد: «پایتخت» بهرغم ضعفهای آشکاری که داشت، دیده شد. به قول معروف با پخش این مجموعه، تلویزیون از این رو به آن رو شد. گویی انقلابی اتفاق افتاد. چون مدتها بود دچار سکون و سکوت بود و آنچنان که باید در محافل خانوادهها نبود، یکباره «پایتخت» آمد و این فضا را تغییر داد و همه را متوجه خود کرد. این نشان میدهد چقدر در این چند سال تلویزیون در زمینه جایگزینی برندهای خودش کوتاهی کرده است؛ یعنی هر کدام از بِرندهایی را که در این چند سال از دست داد، نتوانست جایگزینی برای آن ارائه بدهد که اِشکال را آقایان واقعاً باید پیدا کنند.
فهمیم با اعتقاد بر اینکه تلویزیون نهایتاً در تولید برنامه به ساختار گذشته روی آورده است، اظهار کرد: تلویزیون باز هم سوار بر اسب زین کرده قبل شد؛ به جای اینکه بتواند خودش اسبی تربیت کند، راهور باشد و مسیر را ادامه بدهد؛ بنابراین «پایتخت» آمد و به هر حال این فضا را عوض کرد. البته برنامههایی بود که به هر حال از سوی برخی علاقمندان و طیفها دنبال میشد؛ مثل برنامه «زندگی پس از زندگی» ـ حال اینکه چقدر علمی است و مباحث دیگر بماند ـ اما به هر حال یک برنامه جذاب است و خانوادهها پای آن مینشینند و همچنان نگاه میکنند.
به باور وی در بین برنامههایی که ناشی از سیاستگذاریهای جدید تلویزیون بود، چندان برنامه قابل دفاعی ساخته نشده است. فهمیم در ادامه با اشاره به برنامه «محفل» نیز گفت: برنامههایی از جنس «محفل» با طیف مخاطبان بیشتر که موضوعات ماورایی، متافیزیک، دینی و مذهبی دارند، معمولا دیده میشوند.
وی با اشاره به رویکرد تحول در صداوسیما اظهار کرد: بحث رویکرد تحولی در صداوسیما این بود که به جای چهره محوری، به جای سلبریتی محوری، خلاقیت محوری یا ایدههای ناب محوری را سرلوحه خودشان قرار بدهند و به دنبال کشف صاحبان این نوع ایدهها باشند. هنرمندمحوری یا شهرتمحوری به جای سلبریتیمحوری شعارهای خوبی است و سیاستهای درستی است که اگر محققانه و پژوهشمحورانه کمی تا قسمتی اتفاق میافتاد، بسیاری از مسائل حل میشد. عملاً دیدیم چهرهها و سلبریتیها به تنهایی هم جواب نمیدهند. در برنامههای امسال مشاهده کردید که گلزار بود، رضویان بود، کیایی بود و حتی عروسک جنابخان را آوردند اما باز هم اینها نتوانستند اتفاقی رقم بزنند. هر چند دیده شدند اما اتفاقی نو در سطح جامعه نبودند.
با محدودیت آدمهای کاریزماتیک روبهرو بودیم
فهیم دلیل بیرمقی در برنامههای نوروز را ضعف در متنها و فیلمنامه عنوان کرد و گفت: متاسفانه متنها، پلاتوها و گفتگوها ضعیف بودند. با محدودیت آدمهای کاریزماتیک روبهرو بودیم؛ آدمهایی که جذاب باشند. به هر صورت گفتهاند تلویزیون باید مفرح باشد. یکی از دلایل گرایش مخاطبان به تفریح بحث کاریزماتیک بودن آدمهایی است که میآیند و در برنامهها حضور دارند، اما چیزی که دیدیم این بود که اغلب افراد، نه از دانش بالایی برخوردار بودند که بگوییم آن دانش خودش جاذبه ایجاد میکند، نه ظاهر و فیزیک خاصی داشتند. اساسا برنامههای گفتگو محور برنامههای آنتن پر کن بیهودهای بودند. بهجز کارهایی که به مناسبت ماه مبارک رمضان بود مثل برنامههای سحرگاهی که مخاطبان مخصوص خودش را دارد.
این منتقد با بیان اینکه الان بحث بر سر جذب یا رویش یا ریزش مخاطبان خاکستری در تلویزیون است، گفت: مخاطبانی که قرار است در مقطعی به درد جامعه بخورند، به درد رویدادهای سیاسی بخورند به درد اتفاقات ناگهانی بخورند. برنامهای که بتواند آن طیف را راضی کند، به ندرت دیدیم؛ به جز برنامههایی که اشاره کردم به ویژه «پایتخت» مابقی آنتن پرکن بودند.
این منتقد با بیان اینکه تلویزیون برای جامعه پیشرفته امروزی متاسفانه برنامهسازی کهنه میکند، توضیح داد: برای مخاطب عالِم امروز، برای نسل جوانی که به اصطلاح در دسترس همه امکانات و به هر حال پدیدههای فرهنگی و تصویری است، با این برنامه سازیهای کهنه نمیشود به جنگ نسل پر ادعای صاحب امکانات امروزی رفت. باید تلویزیون در بخش «چگونه گفتن» بهروز باشد.
باید مدیریت سرزنده شاداب اجتماعی پشت تلویزیون باشد
فهیم سپس گفت: تجربه امسال برای تلویزیون یک زنگ خطر و یک هشدار است. این که باید فکری اساسی کنند. جرقههایی که الان زده شد مثل پایتخت نشان میدهد که اگر تلویزیون فکر نکند همین هم سال دیگر نخواهند بود. این سریال بعد از چند سال با تمام ضعف های بدیهی که داشت آمد، آیا سال دیگر هم همین کار ساخته خواهد شد مگر اینکه مدیریت سرزنده شاداب اجتماعی پشت تلویزیون باشد و در درجه اول با این مقولهها عجین باشند. باید بپذیریم که مردم خنده میخواهند.
او درباره فصل هفتم پایتخت هم گفت: قسمتهای ابتدایی پایتخت سردرگم بود و به نوعی مشخص بود که دچار یک پارادوکس در ایجاد یک قصه کامل و شاهپیرنگ شدند. به عبارتی موضوعات مختلف را دستمایه قرار داده بودند با موضوعات بسیار دم دستی مثل اعتیاد و دروغگویی نقی در مورد سمعک و… قصه به دست فراموشی سپرده شده بود اما از قسمت هفتم به بعد با آمدن شخصیتی مثل بهرام افشاری کار جان میگیرد.
رحمت پایتخت را میچرخاند/ شخصیت ارسطو در هواست
به باور این منتقد «وجود شخصیت رحمت با بازی هومن حاجیعبداللهی در این فصل اتفاق خوبی است و بیشتر قصه با وجود این شخصیت پیش میرود و حتی شخصیت ارسطو هم در هواست. فقط یک ماشین زیر پای این شخصیت انداختهاند و اساسا قصه را جلو نمیبرد بلکه رحمت است الان قصه را بالا پایین میکند.»
تبعات تغییر شخصیتها و شتابزدگی در پایتخت
او در پایان با اشاره به تغییر شخصیتهای پایتخت گفت: تقریبا همه شخصیتها تغییر کردند. نقی واقعا آن نقی معمولی نیست. ما نمیتوانیم او را بفهمیم. او پیش از این گاهی آدم مثلاً منفی مثبتی بود اما الان کاملا دمدستی شده است.
فهیم درباره تغییر شخصیتهای هما و فهیمه و برخی شخصیتهای دیگر در سریال پایتخت نیز گفت: تغییراتی که در فیزیک این شخصیتها اتفاق افتاده همه به سادگی این خانواده و جذابیتهای همگرایی خانواده آسیب زده است؛ به عنوان مثال خود هما همواره به عنوان یک ستون در خانواده مطرح بود و با تدبیرها و راهگشاییهایش با از برخی حوادث پیشگیری می کرد ولی الان این ویژگی را ندارد و شکل قصه نشان میدهد یک شتاب زدگی در تصمیم گیری و رسیدن به تولید اتفاق افتاده است.
انتهای پیام