فرهنگ و ادب > کتاب و ادبیات

عده ای شعر انقلاب را محدود به یک مقطع زمانی خاص می دانند؛ نقاط ضعف را بپذیریم


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: محمدرضا وحیدزاده، شاعر و منتقد ادبی، متولد ۱۳۶۴ تهران است. او دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبیات فارسی و کارشناسی‌ارشد پژوهش هنر است و عضویت در گروه علمی ادبیات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را در کارنامه دارد.

وحیدزاده کنار شاعری به تحقیق و پژوهش در هنر و ادبیات معاصر می‌پردازد و از او مقالات و یادداشت‌هایی در موضوعات مختلف منتشر شده است. کتاب «سبک‌شناسی هنر انقلاب اسلامی» نگاهی به آرای منتقدان و صاحب‌نظران هنر و ادبیات انقلاب اسلامی و با روشی مشخص به احصا و تبیین ویژگی‌های سبکی هنر انقلاب، کتاب «رسم شاعری» تدوین موضوعی بیانات آیت‌الله خامنه‌ای درباره شعر و دو مجموعه شعر به نام‌های «اقرار» و «پیشواز» از آثار وحیدزاده است.

به تازگی کتاب «تاریخ تکوینی شعر انقلاب» از وحیدزاده توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است. به بهانه دهه فجر انقلاب اسلامی و در ادامه گفتگو با شاعران در پرونده «شعر انقلاب در نگاه شاعران» سراغ وحیدزاده رفتیم تا درباره این کتاب و ویژگی‌های شعر انقلاب با او گفتگو کنیم.

در ادامه متن مشروح این گفتگو را می‌خوانیم؛

* آقای وحیدزاده، چه شد به پژوهش درباره شعر انقلاب پرداختید و کتاب «تاریخ تکوینی شعر انقلاب» را نوشتید؟

موضوع از محل کار قبلی من، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی شروع شد. مدتی به‌عنوان پژوهشگر در گروه ادبیات پژوهشگاه و در دوره‌ای که آقای دکتر سنگری آنجا تشریف داشتند فعالیت داشتم. خوشبختانه همکاری با ایشان به من این فرصت را داد که کارهای دبیری آن گروه را انجام بدهم. فکر می‌کنم حدود سال ۱۳۹۴ بود. در پژوهشگاه این عرف وجود دارد که پژوهشگران باید طرح‌ها و برنامه‌های سالانه خود را ارائه دهند تا در شورای علمی بررسی، تصویب و سپس وارد فرایند اجرا شوند.

آن زمان به عنوان کسی که از مدت‌ها قبل دغدغه هنر و ادبیات انقلاب اسلامی را داشته‌ام، این موضوع همیشه برایم جدی بود. پیش از این هم در نوشته‌ها، تحقیقاتم و حتی فعالیت‌های مطبوعاتی‌ام به این حوزه پرداخته بودم. پیشنهادی که ارائه دادم، بررسی تاریخ شعر انقلاب اسلامی بود؛ موضوعی که مدتی طولانی به آن فکر کرده بودم. برایم اهمیت داشت که بفهمم پدیده‌ای مثل شعر انقلاب اسلامی چگونه شکل گرفته، ریشه‌هایش کجاست و مسیر شکل‌گیری و تحول آن به چه صورت بوده است.

بعد از ارائه این طرح و استقبال گروه، مطالعاتم به سمت الگوی علمی مناسبی هدایت شد. در این مسیر، شیوه‌های مختلف تاریخ ادبیات‌نگاری را بررسی کردم؛ از پیشینه جهانی این حوزه گرفته تا نمونه‌های قدیمی ایرانی مثل تذکره‌ها و آثاری مانند شهرآشوب‌ها. مطالعه کردم که شاعران بزرگی مانند رودکی و منوچهری یا شاعران سبک هندی چطور در اسناد قدیمی و تاریخ ادبیات ما معرفی شده‌اند و این جریان‌ها در روزگار ما چگونه شکل علمی‌تر و دانشگاهی‌تری پیدا کردند.

در جستجوی مدل مناسب، به «نقد ساختارگرای تکوینی» از لوسین گلدمن رسیدم که با ذهنیت و رویکرد مطالعاتی من بسیار هماهنگ و نزدیک بود. همین موضوع باعث شد تا بتوانم یک الگوی دقیق‌تر برای کارم طراحی کنم و سیر تاریخ شعر انقلاب اسلامی را با نگاهی عمیق‌تر دنبال کنم.

* درباره نقد ساختارگرای تکوینی بیشتر توضیح می‌دهید؟

در بررسی رابطه بین ادبیات و جامعه، رویکردها و الگوهای متفاوتی مطرح شده‌اند. برخی نظریه‌های علمی، ادبیات را پدیده‌ای مستقل می‌دانند و به اثر ادبی به‌عنوان یک موجودیت خودبسنده نگاه می‌کنند. در مقابل، دیدگاه‌های دیگری وجود دارد که اصالت را به جامعه می‌دهند که به آنها نقدهای جامعه‌گرا می‌گویند؛ این دیدگاه، آثار هنری و ادبی را نتیجه مستقیم تحولات اجتماعی و بازتابی از مسائل جامعه می‌دانند. در این رویکرد، شعر و ادبیات واکنشی به شرایط و وقایع اجتماعی تلقی می‌شوند.

یکی از منتقدان ساختارگرای برجسته‌ای که در این حوزه مطرح است، گئورگ لوکاچ، یک نظریه‌پرداز ساختارگرا از قرن بیستم است که نگاه تعدیل‌یافته‌ای رداد. لوکاچ با وجود اهمیت دادن به جنبه‌های اجتماعی، به ارزش‌ها و ویژگی‌های درونی آثار ادبی نیز بی‌اعتنا نبوده است. لوسین گلدمن شاگرد لوکاچ است که نظریات استاد خود را تکمیل کرده و دیدگاهی متعادل‌تر ارائه می‌دهد. او بر تعامل دوسویه بین ادبیات و جامعه تأکید دارد و معتقد است که این دو مقوله در گفتگویی مستمر و پویا قرار دارند و بر هم اثر می‌گذارند. گلدمن در تحلیل آثار ادبی، زمینه‌های اجتماعی و تاریخی آن‌ها را نیز در نظر می‌گیرد.

هدف من در این بررسی، ارائه شرحی بر این مسیر فکری و شرح سازوکارهای آن بوده است. سعی کردم با استفاده از این الگوی علمی، تاریخ ادبیات معاصر ایران را تحلیل کنم؛ به‌ویژه شعر انقلاب اسلامی را از سال ۱۳۴۲ تا پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ رصد کردم. این روش باعث شد برخی اولویت‌ها در بررسی تاریخ شعر انقلاب برایم تغییر کنند؛ مثلاً آثاری کهی که در زمان خود بازتاب اجتماعی نداشتند یا ویژگی جریان‌سازی نداشته‌اند، کمتر مورد توجه قرار گرفتند، حتی اگر امروزه پایدار و ارزشمند به نظر برسند. از سوی دیگر، آثاری که در زمان خود تأثیرگذاری اجتماعی داشتند و توانستند بخشی از جامعه یا اهل ادب را به چالش بکشند، برایم اهمیت بیشتری پیدا کردند، حتی اگر اکنون کم‌رنگ‌تر به‌نظر برسند. در این کتاب تلاش کرده‌ام با همین رویکرد، زمینه‌های اجتماعی شکل‌گیری شعر انقلاب اسلامی را تحلیل کنم و نشان دهم که چگونه ارتباط بین اثر ادبی و تحولات اجتماعی بر جریان‌های ادبی تأثیر گذاشته است.

عده ای شعر انقلاب را محدود به یک مقطع زمانی خاص می دانند؛ نقاط ضعف را بپذیریم

* پس این کتاب به دوران بعد از انقلاب اسلامی نمی‌پردازد و به شکلی زمینه‌های شکل‌گیری شعر انقلاب را دنبال می‌کند. درست است؟

بله، در این کتاب شعر انقلاب را تنها از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ دنبال کردم. البته قرار بود این پژوهش ادامه پیدا کند و مجلدات دیگری در ادامه نوشته شود. به‌عنوان مثال، شعری که به دوران جنگ می‌پردازد، جداگانه بررسی شود یا حتی خود جنگ نیز می‌توانست شامل دوره‌هایی مشخص‌تر باشد. دهه ۷۰، دهه ۸۰ و حتی فراتر از آن هم می‌توانست در این مسیر پژوهشی مورد مطالعه قرار گیرد. اما به دلایلی این کار متوقف شد.

* چرا از سال ۱۳۴۲ شروع کردید؟

فکر کردم ابتدا باید درک و شناسایی دقیقی از زمینه‌ها ایجاد شود. یعنی شعری که به‌عنوان «شعر انقلاب اسلامی» شناخته می‌شود، از چه سرچشمه‌ها و جریان‌هایی شکل گرفته و چگونه این مسیر به یک رود خروشان تبدیل شده است. درواقع، اول باید سرچشمه‌ها را شناسایی کنیم.

* با توجه به این پژوهش و تأملاتی که درباره شعر انقلاب داشته‌اید، چه تعریفی برای شعر انقلاب دارید؟ چون تعاریف متنوعی وجود دارد. برخی معتقدند شعر انقلاب فقط شعری است که به مسائل مربوط به انقلاب پرداخته باشد، در حالی که دیگران می‌گویند تنها شعری که در دوران انقلاب (مثلاً از سال ۵۷ تا ۱۴۰۳) نوشته شده است، شعر انقلاب محسوب می‌شود. تعریف شما چیست؟

این تعریف تنها دیدگاه من است و قصد ندارم بگویم سایر دیدگاه‌ها نادرست یا مردود هستند. در کار علمی، روش صحیح این است که پژوهشگر رویکرد خود را مشخص کند. من هم وقتی از شعر انقلاب صحبت می‌کنم، دیدگاه خودم را ارائه می‌دهم و انتظار دارم تنها از همین زاویه مرا مورد ارزیابی قرار دهند. بله، عده‌ای شعر انقلاب اسلامی را محدود به مقطع خاصی می‌دانند؛ از سال مشخصی شروع شده و ممکن است در سال مشخصی پایان یافته باشد. برخی شعر انقلاب اسلامی را به موضوعات خاص دوران انقلاب اسلامی تقلیل می‌دهند و معتقدند هر شعری که درباره انقلاب اسلامی باشد، شعر انقلاب است. اما به اعتقاد من، شعر انقلاب اسلامی از گفتمان انقلاب اسلامی نشأت گرفته و مولفه‌ها و ویژگی‌هایی دارد که با این گفتمان ارتباط عمیق و وثیقی پیدا می‌کند. در واقع، شعر انقلاب تنها به محتوایی خاص یا برهه زمانی خاص محدود نیست. همچنین نمی‌توان آن را صرفاً به موضوعات مرتبط با انقلاب اسلامی تقلیل داد.

برای مثال، شعر دفاع مقدس هم بخشی از گفتمان انقلاب و طبیعتاً بخشی از شعر انقلاب است؛ در صورتی که بعضی‌ها شعر دفاع مقدس را مجزا از شعر انقلاب بررسی می‌کنند. این ارتباط نسبی باعث می‌شود انواع مختلفی از آثار، از جمله شعر اعتراض، شعر مقاومت و حتیبرخی از اشعار آیینی و اجتماعی که نگرشی متاثر از گفتمان انقلاب اسلامی دارند، در این دسته جای بگیرند. حتی شعرهای عاشقانه که شاید در ظاهر نسبتی با انقلاب اسلامی نداشته باشد، می‌تواند ذیل شعر انقلاب تعریف شود. باید توجه داشت که انسانِ برآمده از انقلاب اسلامی، نگاهی متفاوت به دنیا، پدیده‌ها و حتی مضامین عاشقانه دارد. این نگاه، گفتمان انقلاب را در ابعاد مختلف زندگی و در اشکال متنوع بازتاب می‌دهد. بنابراین، قلمرو شعر انقلاب اسلامی تنها به موضوعات خاص یا قالب‌های محدود ختم نمی‌شود.

* با این توصیف شعر انقلاب هم می‌تواند در نسبت با جامعه فراز و فرودهایی داشته باشد. همین‌گونه است؟

دقیقاً. شعر انقلاب نیز مانند خود انقلاب اسلامی دچار فراز و فرودهایی بوده است. همان‌طور که انقلاب اسلامی در دوره‌هایی درخشش داشته یا در دوره‌هایی با ضعف‌هایی مواجه بوده، شعر مرتبط با آن نیز همین مسیر را تجربه کرده است. به عنوان نمونه در دوران جنگ تحمیلی، بسترهای اجتماعی و فرهنگی خاصی حاکم بود که باعث شد گفتمان انقلابی در اوج جلوه کند و در نتیجه شعر انقلاب نیز به شکلی برجسته‌تر خود را نشان دهد. اما ممکن است در دوره‌های دیگر، این بروز کمتر شود و شعر انقلاب به محاق برود.

با این حال، گفتمان انقلاب همچنان زنده و پویاست. حتی امروز نیز می‌توان آثار گوناگونی در عرصه شعر انقلاب مشاهده کرد که با موضوعات متنوعی چون حماسه، سوگ، ابعاد انسانی و حتی مسائلی با رویکرد بین‌المللی شکل گرفته‌اند. نمونه بارز آن را می‌توان در واکنش‌های هنری نسبت به اتفاقات منطقه‌ای یا رخدادهایی مانند غزه مشاهده کرد که ما شاهد محوریت گفتمان انقلاب بودیم. گفتمان انقلاب در سال گذشته از مرزهای ما فراتر رفت و در افق فراتری حضور پیدا کند. شعر انقلاب اسلامی هم در سال گذشته آثار درخشانی خلق کرد که ابعاد مختلف انسانی را روایت می‌کردند.

در نهایت باید گفت آنچه همه این آثار را به یکدیگر پیوند می‌دهد، روح انقلاب اسلامی است؛ گفتمانی که همچنان در ادبیات و هنر -به طور خاص در شعر- جریان دارد. من امیدوارم فرصتی پیش آید تا بتوانم دوره‌های بعدی شعر انقلاب را هم بررسی کنم که تا امروز این فرصت پیش نیامده است و امیدوارم روزی بتوانم جلدهای بعدی این کتاب را هم تدوین کنم.

* امروز وضعیت شعر انقلاب را چطور ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت کنونی شعر انقلاب امیدوارکننده است، اما این به معنای پایان مسیر یا رسیدن به مقصد نهایی نیست. چه بسا زمانی که گمان کنیم به پایان رسیده‌ایم و همه‌چیز کامل شده، همان‌جا نقطه آغاز سقوط و فروپاشی خواهد بود. پدیده‌های زنده همیشه در حال حرکت و تغییر هستند، و شعر انقلاب اسلامی نیز مانند دیگر ساحت‌های مرتبط با انقلاب، حیاتی پویا و جاری دارد. این پویایی به مرور زمان شامل تحولات متفاوتی بوده و گاهی دچار کاستی‌هایی بوده است، اما همچنان زنده و پرنشاط پیش می‌رود. باید پذیرفت که شعر انقلاب نقاط ضعفی هم دارد. نمی‌توان با نگاه تبلیغاتی یا ساده‌انگارانه چشم بر این کاستی‌ها بست. مهم این است که پدیده‌ای زنده، همان‌طور که با مشکلات روبه‌رو می‌شود، توانایی ترمیم و اصلاح خود را نیز دارد و در این مسیر به پیشرفت ادامه می‌دهد. همین پویایی مستمر و تکاپوی مدام و تلاش شاعران شعر انقلاب نشان‌دهنده زندگی نشاط‌آمیز این جریان ادبی است و چشم‌اندازهای روشنی را نوید می‌دهد.

* به نظرتان مهم‌ترین شاخصه شعر انقلاب چیست؟

یکی از نکات قابل‌توجه این است که شعر انقلاب اسلامی، با وجود قدمت و پشتوانه درخشانش، خوشبختانه به یک «پدیده موزه‌ای» تبدیل نشده است. ما سابقه درخشانی داریم و به میراث و دستاوردهای بزرگان شعر انقلاب افتخار می‌کنیم و از آثارشان بهره می‌بریم، اما این به آن معنای موزه‌ای شدن شعر انقلاب نیست. اینگونه نیست که شعر انقلاب را در ویترین خاطرات گذاشته باشیم تا صرفاً نگاهی نوستالژیک یا رویایی به آن داشته باشیم. برعکس، ارتباط ما با این جریان ادبی همچنان زنده و فعال است. در حال آزمون، تجربه و حتی خطا هستیم، و امروز نیز شاهد جلوه‌های درخشان جدیدی در این عرصه هستیم که ممکن است ده یا بیست سال پیش جایی نداشت. این نشانه‌ها نشان می‌دهد که شعر انقلاب همچنان شکوفا می‌شود، نوآوری می‌آفریند و ظرفیت ایجاد اتفاقات تازه را دارد.

**

پیش از این گفتگوهایی با مصطفی محدثی خراسانی، رضا اسماعیلی، احد ده‌بزرگی، غلامرضا کافی، اعظم سعادتمند و عباس احمدی درقالب مجموعه «شعر انقلاب در نگاه شاعران» منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه‌اند؛

* «پیش از انقلاب شاعری ژست بود؛ ترکیبی به نام «شعر جوان» نداشتیم»

* «شاعر انقلاب در صف اول مطالبه‌گری است»

* «شعر انقلاب طراوت خود را حفظ کرده است؛ قلبم با باطری و شعر می‌تپد»

* «شعر انقلاب به طور فطری بنیان محتوایی دارد؛ افول شعر فلسطین نسبت به گذشته»

* «فعالیت بانوان شاعر پس از انقلاب پررنگ شد»

* «طنز انقلاب فرصت نشاط و نقد اجتماعی است؛ از سینمای طنز و مبتذل حمایت می‌شود از شعر طنز نه!»



منبع:مهر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا